سلام دوباره به تمام سربازان آقا حجة ابن الحسن (عجلالله تعالی فرجه)؛
در پست قبل به معنای عدالت و صحابه و اقوال در رابطه با صحابه و تأثیر این نظریه پرداختم،
مقدمه
در این پست قصد دارم به اولین دلیل قرآنی که برای عدالت صحابه استفاده مینمایند، یعنی آیه ۱۱۰ سوره آل عمران (كُنتُمْ خَيرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ) بپردازم.
آیه شریفه: كُنتُمْ خَيرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ ءَامَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكاَنَ خَيرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ[۱] (شما بهترين امتى بوديد كه به نفع انسانها آفريده شدهاند؛ (چه اينكه) امر به معروف و نهى از منكر مىكنيد و به خدا ايمان داريد. و اگر اهل كتاب، (به چنين برنامه و آيین درخشانى،) ايمان آورند، براى آنها بهتر بود! (ولى تنها) عده كمى از آنها با ايمانند، و بيشتر آنها فاسقند.
این آیه را اهل تسنن دلیل برای نظریه عدالت صحابه دانستهاند و بر این اعتقادند که این آیه بر این دلالت دارد که امت و اصحاب پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) بهترین و بافضیلتترین امت میباشند و بالاترین درجه امت صحابه هستند و بنابراین ناقص کردن آنها جائز نمیباشد!
شأن نزول آیه
برای بررسی این آیه ابتدا به شأن نزول آن در کتب تفسیری و روایات میپردازیم.
این آیه برای تمامی امت اسلامی نازل نشده است و تنها برای افراد خاصی است.
ابن عباس در تفسیر این آیه میفرماید:
كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ قال: هم الذين هاجروا من مكة إلى المدينة.[۲]
«درباره آیه مذکوره» منظور افرادی هستند که از مکه به مدینه مهاجرت کردند.
واحدی هم در کتاب اسباب نزول القرآن درباره این آیه اینچنین مینویسد:
قال عكرمة و مقاتل: نزلت في ابن مسعود، و أبيّ بن كعب، و معاذ بن جبل، و سالم مولى أبي حذيفة.[۳]
این آیه در شأن ابن مسعود، ابی بن کعب، معاذ ابن جبل و سالم مولی ابی حذیفه وارد شده است.
بنابراین این آیه در شأن تمامی امت و صحابه پیامبر (صلیالله علیه و آله)، وارد نشده است، برخلاف اهل تسنن که آن را عمومیت میدهند.
بررسی دلیل
اولاً: همانطور که بیان شد، این آیه برای تمامی صحابه نیست و عدالت تمام صحابه را اثبات نمیکند بلکه برای افراد خاص است، و بهاصطلاح دلیل اخص از مدعاست.
ثانیاً: برفرض که این آیه عمومیت داشته باشد، عمومیتش مجموعی است نه استغراقی. توضیح آنکه هنگامیکه مثلاً صفتی را به عام استغراقی نسبت میدهیم، یعنی این صفت برای تکتک افراد میباشد، اما اگر صفتی را به عام مجموعه نسبت دهیم، یعنی ممکن است افرادی از این عام، دارای این صفت نباشد، اما منحیثالمجموع و بهاصطلاح میانگین و اکثریت، دارای این وصف هستند. این آیه نیز عمومیت مجموعی دارد چرا که اگر عام استغراقی باشد، باید ادعا کرد که مثلاً تکتک اصحاب پیامبر (صلیالله علیه و آله) از تکتک اصحاب حضرت عیسی (علیهالسلام) بالاتر هستند! و این ادعای بسیار بزرگی است که قابل اثبات نیست. بنابراین این آیه فضل مجموع امت منحیثالمجموع میکند و دلالت بر عدالت تکتک صحابه (همانطور که اهل تسنن ادعا میکنند) نمیکند.
ثالثاً: آیه خیر را برای امت پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) اثبات میکند، نه عدالت! و بنابراین دلالت بر عدالت ندارد.
رابعاً: مدح این آیه نسبی است، یعنی این امت به نسبت امم قبلی بهتر هستند و بهصورت مطلق نیست.
خامسا: اگر با این آیه عدالت و حتی نیکی تکتک صحابه مقصود باشد، با آیه و روایت ذیل تعارض دارد:
خداوند در آیه ۴۱ سوره مائده میفرماید:
يَأَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَرِعُونَ فىِ الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ ءَامَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ.[۴]
اى فرستاده (خدا)! آنها که در مسیر کفر شتاب میکنند و با زبان میگویند: «ایمان آوردیم» و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند!
این آیه صراحتاً دلالت بر این مطلب دارد که بعضی از صحابه ایمان قلبی هم نداشتند چه برسد به عدالت!
پیامبر (صلیالله علیه و آله) در روایتی نیز اینطور بیان میفرمایند:
لَقَدْ أُوذِيتُ فِي اللَّهِ، وَمَا يُؤْذَى أَحَد.[۵]
قطعاً اذیت شدم در راه خداوند، به صورتی که هیچکس در این راه اینطور اذیت نشده بود.
این روایت بر این دلالت دارد که امت اسلام بدترین امتها هستند!
اهل تسنن این روایت را مربوط به زمان قبل از اسلام و در راه دعوت به اسلام میدانند درحالیکه آیه شریفه برای مسلمانان است!
در روایت دیگری نیز از پیامبر (صلیالله علیه و آله) میخوانیم:
إِنَّهَا فَاطِمَةُ بِضْعَةٌ مِنِّي، يُؤْذِينِي مَا آذَاهَا.[۶]
همانا فاطمه (سلامالله علیها) پاره تن من است؛ هرکس که او را آزار دهد، مرا آزار داده است.
سؤال بنده از اهل تسنن این است که چه کسی خانه حضرت زهرا (سلامالله علیها) را آتش زند؟ چه کسی فرزند ایشان را به شهادت رساند؟ چه کسی ایشان را به شهادت رساند؟ آیا قاتل حضرت زهرا (سلامالله علیها) جزو صحابه و خلیفه شما نبود؟ پس چطور قائل به عدالت او هستید که دقیقاً مخالف روایت پیامبر (صلیالله علیه و آله) که در کتب خودتان نقل شده است، عمل نموده است؟
سادساً: کسانی که میگویند محض دیدن پیامبر (صلیالله علیه و آله) معیار صحابه شدن است (همانطور که در پست قبل بیان شد)، آیا به عدالت مشرکین نیز معتقدند؟ مشرکین نیز پیامبر (صلیالله علیه و آله) را دیده بودند.
سابعاً: این آیه سبب و علت خیر را نیز در ادامه بیان میکند و علت خیریت را امربهمعروف و نهیازمنکر میداند و آیا تمامی صحابه آمر به معروف بودهاند؟
فخر رازی نیز در این باره اینچنین مینویسد:
و اعلم أنّ هذا الکلام مستأنف و المقصود منه بیان علة تلک الخیریة.[۷]
نتیجه و کلام آخر
بنابراین اینچنین نتیجه میگیریم:
اولاً: این آیه برای افراد خاص است نه تمامی صحابه،
ثانیاً: این آیه دلالت بر مدعی (عدالت صحابه) نمیکند.
امیدوارم که این پست نیز مفید بوده باشد و دلائل فوق قانعکننده باشد.
در پست بعدی به دلیل دوم خواهم پرداخت و در انتهای همین صفحه پاسخگویی سؤالات شما هستم.
موفق و پیروز باشید.
[۱] سورة آل عمران، آیة۱۱۰
[۲] محمد بن جریر طبری، آيات الصفات و منهج إبن جرير الطبري في تفسير معانيها مقارنا بآراء غیره من العلماء، حسام بن حسن صرصور، ج ۴، ص ۲۹.
[۳] علی بن احمد واحدی، أسباب نزول القرآن، کمال بسیونی زغلول، ص ۱۲۱.
[۴] قرآن کریم، سوره مائده، آیه۴۱
[۵] احمد بن محمد ابن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، هیثم عبدالغفور و دیگران، ج ۱۹، ص ۲۴۵؛ محمد بن یزید ابن ماجه، سنن الحافظ أبي عبد الله محمد بن یزید القزویني، إبن ماجة، بشار عواد معروف، ج ۱، ص ۱۵۹؛ محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذي، احمد محمد شاکر، ج ۴، ص ۳۶۳.
[۶] ابن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج ۲۶، ۴۶؛ بخاری، صحیح البخاري، ۱۴۱۰، ج ۶، ۱۴۱ مع التفاوت؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج ۴، ۱۹۰۳؛ ترمذی، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذي، ج ۵، ۵۱۱؛ احمد بن علی نسائی، السنن الکبری، سید کسروی حسن و دیگران، ج ۵، ص ۹۷.
[۷] حسینی میلانی، جواهر الکلام في معرفة الإمامة و الإمام، ج ۱۳، ۷۴ و ۷۵.