متن شعر چشم انتظار
کجایی ای بهار من؟ نیامدی نگار من
کجایی ای قرار من؟ قرار قلب زار من
ای عزیز اولیاء صاحب اختیار ما یابن العسکری بیا
تو را به جان فاطمه، که شد فدای مرتضا
به پهلوی شکسته و به صورت کبود بیا
در میان شعله ها، مادرت زده صدا؛ یابن العسکری بیا