متن شعر نواهنگ وصی احمد مختار

چه با شکوه و عجیب است موسم بیعت

چه لحظه های عجیبی است دل به تو دادن

چه جرعه های زلالی است در غدیر اما

چه خوش تر است و چو صیدی به دامت افتادم

وصی احمد مختاری و امین الله

سلام عالم و آدم نثار تو حیدر

سلام حق به تو یا حضرت ولی الله

تویی تو حبل متین و تو ساقی کوثر

تو شیر بدری و خیبر هنوز میلرزد

هنوز مانده به یادش چه محشری کردی

تو پهلوان دلیر حنینی و خیبر

تویی که بر همه تاریخ سروری کرده

علی شاه مردان

علی روح ایمان

علی جان جانان

من از الس شیعه شدم علی به برکت توست

به پای عهد نخستم هماره می مانم

قسم به عشق تو سر میدهم به دیدارت

من از تبار وفا از تبار سلمانم

اگر دوباره حرم هم شکاف بردارد

اگر دوباره شود مصحف نبی نازل

نمیرسد دگر آوای لافتی الا

به جز ولایت تو دین نمی شود کامل

دوباره عید غدیر است و عهد می بندیم

که پای بیعت خود با امام حق هستیم

قسم به حضرت مهدی همان ولی الله

ز عمق جان به ظهور نگار دلبستیم

کپی لینک کوتاه
کپی شد!
https://fanaus.ir/?p=2963 کپی شد!
اشتراک گذاری: