وَ بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ:
اَلْإِيمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ.
ایمان، اقرار نمودن با زبان، شناخت با قلب و عمل نمودن به پایه هاست.
اقرار به معنای گفتن و قول نیست و در معنای آن پذیرفتن و اثبات نیز خفته است، کما اینکه لغت دانان در معنای اقرار نوشته اند: ما يُثْبِته على نَفْسه[1].
در منطق دو اصطلاح تصور و تصدیق وجود دارد. تصور به معنای دریافتن و به ذهن آوردن صورت چیزی است و تصدیق به معنای باور داشتن است. قید زدن شناخت به قلب نیز می تواند ناظر به همان فهم تصدیقی باشد.
رکن به معنای پایه و اصل است. یعنی مؤمن واقعی اصول و ارکان اسلام و تشیع را رعایت می کند، هرچند ممکن است در فرعات لغزش هایی داشته باشد که برای همگان وجود دارد.
قرآن کریم در بسیاری اوقات صفت آمَنُوا را به همراه وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ می آورد و این یعنی عمل صالح نیز بخش مهمی از ایمان لغوی است.
خداوند در سوره حجرات خطاب به اعرابی که تنها با زبان اسلام آورده بودند و خود را مؤمن می خواندند می فرماید: قَالَتِ ٱلأَعرَابُ ءَامَنَّا قُل لَّم تُؤمِنُواْ وَ لَٰكِن قُولُوٓا أَسلَمنَا. و با ادامه آیه، شرط ایمان را ذکر می کند: وَ إِن تُطِيعُواْ ٱللَّهَ وَ رَسُولَهُ.
[1] المنجد فی اللغة العربیة المعاصرة، ص1140