جستجو کردن

آیا معجزه غیرممکن و محال است؟ / تفاوت معجزه و شعبده

آیا معجزه غیر ممکن است

سلام،

یکی دیگر از شبهاتی که مطرح است، غیرممکن بودن معجزه است و بیان می‌شود که اصل معجزه محال است و غیرممکن و بنابراین تمامی معجزه‌هایی که در طول تاریخ مطرح گشته است، دروغ و کذب است. در این پست قصد دارم به پاسخ به این شبهه بپردازم.

طرح شبهه

عقل نمی‌پذیرد که پیامبر اسلام به آسمان رفته و با خداوند دیدار کند، و یا عیسی یک‌روزه سخن بگوید، و یا مریم باکره، عیسی را به‌واسطه روح‌القدس حامله شود، و یا حضرت عیسی مسیح مرده را زنده کند.

پاسخ به شبهه

بین اموری که عقل در برابر آن سکوت می‌کند، با اموری که با عقل در تضاد هستند، بسیار فرق است، اولی، ممکن است و اگر عاملی داشته باشد، در دنیا به وجود می‌آید، اما دومی امکان‌پذیر نیست و اگر عاملی با قدرت تام هم داشته باشد در خارج محقق نمی‌شود، چون خودش تضاد درونی دارد.

به طور مثال نمی‌توان پذیرفت یک انسان، هم انسان باشد و هم اسب؛ انسان درآن‌واحد هم سفید باشد و هم سیاه و… این امور چون برگشتش به قضیه «اجتماع نقیضین» است، هرگز در خارج ذهن انسان به وجود نمی‌آیند چون مشکل درونی دارند.

مثال‌هایی که شبهه کننده بیان می‌کند از مواردی است که عقل در مقابل آن‌ها سکوت می‌کند، اما طوری وانمود کرده که انگار از اموری است که تضاد درونی دارند و عقل گریز هستند. بالارفتن پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) اگر با وسیله‌ای باشد که خدا خلق کرده و در اختیار حضرت گذاشته باشد، چه مشکلی دارد؟ چه تضاد درونی پیدا می‌کند؟ و یا زنده کردن مردگان از نظر طبی و عقلی امری ممکن است و تناقض عقلی ندارد، و یا باردار شدن دختر باکره اگرچه بعید است، ولی امکان‌پذیر است، چون این امکان وجود دارد که خداوند در رحم او نطفه را خلق کند، پس تناقض درونی ندارد.

این شبهه نیز از آن شبهه‌هایی است که شبهه کننده باید شبهه خود را اثبات کند و تناقض این امور را به اثبات رساند و سپس از ما بخواهد که به آن پاسخ دهیم.

مثال اینها مثال امکانات امروزی است. چه کسی در ۱۴۰۰ سال پیش و یا همین ۱۰۰ سال پیش باور می‌کرد که با جسم کوچکی بتوان با دورترین نقطه ارتباط پیدا کرد و با آنجا صحبت کرد؟! و همه اینها را غیرممکن می‌شمردند.

این معجزات نیز به همین صورت است و از نظر عقلی ممکن است.

اصطلاحاً به معجزات خارق العادة گفته می‌شود. خرق به معنای شکاف و خرق عادة به معنای شکستن و شکاف دادن عادة و طبیعت است؛ مثلاً علت وجود آتش، بنا بر عادت و طبیعت جرقه است ولی ممکن است علت دیگری هم داشته باشد که در صورت به‌وجودآمدن آن علت، خرق عادت گفته می‌شود. ما معتقدیم معجزات هم دارای علت هستند و هم قانون دارند، اما قوانینی هم سنخ خود و از عالم ماوراء.

معجزات، دلیلی بر صداقت پیامبران الهی هستند، به‌عبارت‌دیگر تنها راه فهمیدن این‌که این فرد از جانب خداوند متعال آمده، همین است، او باید کاری کند که خارق‌العاده بوده و انسان از انجامش عاجز باشد تا دیگران متوجه شوند او از جانب خدا آمده و این کاری که انجام داد، به اذن و اراده الهی بود و نشان‌دهنده رابطه این شخص با خداوند متعال؛ لذا وقتی حضرت مریم (سلام‌الله‌علیها) با نوزادی در بغل به سمت مردم آمد و همه او را متهم به فحشا کردند، حضرت عیسی سخن گفت [۱]. این سخن‌گفتن عادی نبود، بچه تازه‌متولدشده که نمی‌تواند سخن بگوید، آن هم سخنان حکیمانه و عالمانه، لذا دلیلی بر نبوت او و پاک‌دامنی حضرت مریم (سلام‌الله‌علیها) بود. اما سؤال اینجاست که آیا سخن‌گفتن نوزاد ۱ روزه، در تناقض با عقل است؟ و جواب اینکه خیر زیرا این هیچ تناقضی با عقل آدمی ندارد و ممکن است بنا بر قوانین ماوراء، انسان سریع‌تر به سخن درآید.

روزی ارتباط با نیمه دیگر جهان در طول نیم دقیقه غیرممکن بود! اما حال با کوچک‌ترین تماس می‌توان ارتباطی با مکان‌های مختلف داشت. روزی سفر به کیلومترها دورتر در طول یک ساعت غیرممکن و محال بود! اما حال بدیهی به شما می‌آید.

امیدوارم که این پست برای شما مفید بوده باشد، در انتهای همین صفحه منتظر نظرات و سؤالات شما هستم.

موفق و پیروز باشید.


[۱] قرآن کریم، سوره مریم، آیه۳۰

کپی لینک کوتاه
کپی شد
https://fanaus.ir/?p=1447 کپی شد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفاً سؤال خود را از بخش نظرات نوشته ها ارسال بفرمایید، در این بخش قابلیت پاسخگویی وجود ندارد.

اشکال و نظری درباره سایت دارید؟