وارد نشده!
اَلْبُخْلُ عَارٌ وَ اَلْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ اَلْفَقْرُ يُخْرِسُ اَلْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ اَلْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِي بَلْدَتِهِ.
بخل، ننگ است، و ترس، کاستی است، و تهی دستی، زیرک را از (به زبان آوردن) دلیلش لال می کند، و فقیر، در شهر خود بیگانه است.
دلیل آن نیز چنین است که آنکه مال دنیا را اندوخته کند اما مازاد بر مصرف خود و مواهب و نعمت های دنیوی که خداوند متعال به او اعطا نموده را بذل و بخشش نکند و دست او بسته بوده و حساب ریال به ریالش را نگه دارد، در بین مردم ننگین است و مردم او را از خود دور می نمایند و به خصوص اگر این بخل به درون خانواده فرد نیز داخل شود، در میان خانواده خوار شده و حتی نزدیک ترین افراد او هم آرزوی دوری از او را دارند.
این بخل و عدم بذل و بخشش ممکن است در امور مستحب و نیکو مانند صدقه خلاصه شود و ممکن است به دیون واجب شرعی نیز ورود کند؛ عدم بذل در امور مستحب اگرچه آن عذاب و عقاب شرعی را ندارد اما باز مایه ننگ انسان است و بسیاری از مواهب خداوند و آثار طبیعی صدقه از دست بخیل می رود اما بد به حال کسی که در امور واحب خود بخل به خرج دهد که این بخل، هم در دنیا موجب پستی اوست و هم در آخرت مایه عذاب و عقاب او خواهد بود.
به عکس آن، آنکه دست بذل و بخشش او باز بوده و همه از سایه مواهب او استفاده کنند، در دنیا عزیز و مورد محبت و خواسته است و علاوه بر آن از آثار طبیعی و همچنین مواهب خداوند متعال در دنیا و آخرت بهره مند خواهد بود.
آنکه ترس و دلهره به خود راه دهد در میان اوهام و افکار غلط و بی پایه و اساس متزلزل و رها خواهد بود و توان تصمیم گیری و مقابله با مشکلات را ندارد.
فطن به معنای انسان دانا، باهوش و زیرک است[1].
منظور از این کلام نورانی امیرالمؤمنین را چند چیز می توان دانست:
این کلام امیرالمؤمنین علیه السلام باید برای همه و به خصوص صاحب منصبان مایه عبرت باشد که توجه کنند جاه و مکان و مال دنیا را در اختیار چه کسی می گذارند و آیا به آنکه دارای هوش و ذکاوت است اهمیت و جایگاه می دهند و یا آنکه این ذهن قابل استفاده را اینچنین که بیان شد نابود می کنند؟!
نکته این در اینجا قابل توجه است که در روایات از فقر مزایا و فوایدی نیز گفته شد و از دنیا مذمت های بسیاری هم شده است و به ظاهر میان این دو تعارض است. شاید پاسخ اینچنین باشد که نتایج فقر و تهی دستی به دید و اعتقاد انسانه وابسته است و چه بسا مثلا فردی فقر خود را مایه پیشرفت در مقام معنوی و اخروی بیند و برای او نتایج مثبتی را در پی داشته باشد.
چرا که این رسم دنیا و دنیاپرستان است که به دورِ انسان ثروتمند جمع شده و انسان تهی دست را رها می گذارند و او اگرچه در میان نزدیکان است، اما آنان خود را از او دور می نمایند چرا که این فرد اثری دنیوی و ظاهری برای اطرافیان ندارد.
به عکس آن، کسی که در شهر غریب باشد اما دارای مال بسیار باشد، همه او را از خود می دانند.
برخی میان فقیر و مقل تفاوت هایی گذاشته اند که از جمله آن این است که مقل برخلاف فقیر، فقر خود را پنهان کرده و خویشتن دار است که البته نیازمند مطالعات و بررسی های بیشتری است.
[1] المنجد فی اللغة العربیة المعاصرة، ص1101
[2] الکافی، ج2، ص307