جستجو کردن

شرح حکمت ۵ نهج البلاغه «توصیف دانش، ادب و تفکر»

سند حدیث

وارد نشده!

متن حدیث

الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ وَ الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَة.

ترجمه حدیث

دانش، میراثی بزرگ است؛ و آداب، زینت هایی نو است، و اندیشه، آینه ای صاف و پاکیزه است.

نکات و توضیحات

العلم:

مقصود از عبارت علم که محلّی به ال باشد در روایات، عموماً علم دین است و الف و لام عهد ذهنی یا ذکری است. در بسیاری از روایاتی که جنبه دینی را موردنظر گرفته و سپس بحث از علم می کند، علم را علم دین می داند و هدف حرکت دادن به سمت آن است.

بنابراین در این حکمت می توان مقصود را علم دین دانست که میراث بزرگی است.

البته باتوجه به اینکه در این حکمت و در حکمت قبل(که برخی نسخ یک حکمت دانسته اند) در رابطه چند موضوع و مفهوم به صورت کلی ویژگی می فرماید و هرکدام از این مفاهیم را به همراه الف و لام ذکر می شود و این ال جنس است، می توان العلم را نیز محلی به ال جنس دانست و مراد را همه دانش های دینی و غیر دینی و دنیوی و آن را میراث بزرگ دانست.

وراثة کریمة:

در اطراف زندگی دنیوی ما انسان ها، پس از مرگ و پایان عمر هر فرد، بین فرزندان و برادران و خواهرانی که تا پیش از این نسبت به یکدیگر محبت و علاقه داشتند، در مال پست و هرچند اندک پدر اختلاف و مشاجره پیدا شده و برادر نسبت به برادر رحمی به خرج نمی دهد؛ و این میراث اندک و چه بسیار نحس و پست بوده و باعث از بین رفتن ارتباط ها و محبت ها شده است و عموما اموال و متاع دنیا و ارث دنیوی اینچنین است.

اما کریم به معنای بالاترین است یعنی به هرچه نسبت داده شود مقصود بالاترین و بهترین درجه آن شیء است[1] و امام نیز دانش را با میراثی کریم توصیف می کند چرا که قابل مقایسه با میراث دنیوی نیست. دانشی که در آن خدا و مصالح در نظر گرفته شده است، با شرافت است و میراث آن با میراث اموال دنیوی متفاوت است.

دانش میراثی گرامی است چرا که اولا همانند میراث های دیگر، سبب فروپاشی محبت ها، فاصله انداختن بین جوامع انسانی، ضرر زدن به آبرو ها و… نمی شود. از جهت دیگر این میراث برکت فراوان دارد، هیچگاه از بین نمی رود و هر زمان از جانب اهل آن، به دانش افزوده می شود و گستره آن گسترش می یابد. دانش میراثی کریم است و یکی از معانی کریم کثیر و زیاد است[2] چرا که هر که از دریای آن جرعه ای بر می دارد و سیراب می شود ولی ذره ای از گستری آن کاسته نمی شود.

امام باقر علیه السلام فرمودند: إِنَّ الْعِلْمَ يُتَوَارَثُ فَلَا يَمُوتُ عَالِمٌ إِلَّا تَرَكَ مَنْ يَعْلَمُ مِثْلَ عِلْمِهِ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ.[3]

همانا دانش ارث برده می شود، عالمی نمی میرد مگر آنکه کسی را به جای می گذارد که مثل او یا هرچه خدا بخواهد می داند.

بدیهی است که همه دانش ها میراث با شرافتی نیستند و چه بسا علومی که مضرات و آسیب های فراوانی نیز داشته باشد که چه بسا در دانش بودن آن باید شبهه نمود و نکته بعد آنکه منظور از امام از علم، دانش های مفید و کاربردی است.

نکته ای که باید در نظر داشت مورِّث این میراث عظیم است؛ انسان باید توجه کند که دانش را از چه کسی به ارث می برد و این آب را از کدام چشمه می نوشد و گوارایی آن تا چه اندازه است.

پیامبراکرم فرمود: إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُوَرِّثُوا دِينَاراً وَ لَا دِرْهَماً وَ لَكِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِرٍ.[4]

عالمان به ارث برندگان انبیا هستند؛ همانا انبیا(برای ایشان) دینار و درهم(مال دنیا) به جای نمی گذارند ولی دانش را به جای می گذارند که هرکس از آن دانش برگیرد، بهره فراوانی را برگرفته است.

دانشی فراتر و بالاتر و ناب تر از آنچه در نزد اولیاء خداست وجود ندارد و یافت نمی شود؛ امام صادق فرمود عِلْمٌ يَسْتَغْنِي [بِهِ‏] عَنِ النَّاسِ وَ لَا يَسْتَغْنِي النَّاسُ عَنْهُ.[5]

(آن دانشی که نزد ماست) دانشی است که از مردم بی نیاز می کند و مرد از آن بی نیاز نیستند!

الآداب حلل مجددة:

آداب به معنای بروز و ظهور اخلاقیات و صفات راسخه درونی است. تواضع در مقابل استاد اخلاق است و دو زانو نشستن در مقابل او ادبی نیکو.

لباس و زیور زیبا باعث پوشاندن عیوب انسانی می شود، انسان را زینت می بخشد، باعث لذت بردن اطرافیان از همنشینی با فرد و بالارفتن احترام و تجلیل در مقابل دیگران می گردد و در شخصیت انسان تأثیر می گذارد. ادب نیکو نیز عیوب اخلاقی و خطاهای انسان را می پوشاند، رفتار انسان را زیبا می کند و دیگران از مصاحبت با او لذت می برند و احترام او را افزایش می دهد و فضایل اخلاقی را در نفس انسان استوار تر و رذایل را از بین می برد.

اما لباس هرچند زیبا و چشم نواز باشد، بعد از اندی کهنه شدی و باید آن را کنار گذاشت؛ اما ادب اینچنین نیست و همیشه مُجَدَّد و نو بوده و خستگی از آن هیچگاه معنایی ندارد.

الفکر مرآة صافیة:

تفکر و اندیشه همچون پیامبری درونی است که انسان را هدایت کرده و باعث نجات اوست. این تفکر به تشبیه امیرالمؤمنین همانند آینه ای صاف و شفاف است که تصویرش را بدون عیب و کجی منعکس می کند و بیننده را به خطا نمی اندازد. تفکر نیز حقایق را به صورت کامل و دقیق به انسان نشان می دهد و را را برای او منعکس می کند تا به خطا نرود.

البته هرچند گاهی آینه غبار گرفته و تصویر خود را با تاری نشان می دهد و چه بسا انعکاس خود را از دست بدهد؛ تفکر نیز گاه آلوده به غبار وهم و شبهات و هوای نفس شده و ممکن است انسانی را به خطا وادرد.

(صوت خوانش این حکمت)


[1] مفردات الفاظ القرآن، ص707

[2] المحیط فی اللغه، ج6، ص262

[3] الکافی، ج1، ص222

[4] الکافی، ج1، ص34

[5] بصائر الدرجات، ج1، ص326

گزارش اشکال

لطفاً سؤال خود را از بخش نظرات نوشته ها ارسال بفرمایید، در این بخش قابلیت پاسخگویی وجود ندارد.

اشکال و نظری درباره سایت دارید؟